Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایلنا»
2024-05-05@09:25:40 GMT

کلاس درس می‌تواند برای معلم شب قدر باشد

تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۶۴۵۰۴۲

به گزارش خبرنگار سیاسی ایلنا، حجت‌الاسلام حسن روحانی در مراسم نکوداشت «یکصد سال تربیت معلم در ایران» گفت: بسیار خوشحالم که هفته معلم در آستانه ماه رحمت و مغفرت و برکت الهی قرار گرفته و در اینجا می‌خواهم نکته‌ای به عرض برسانم که علاوه بر فضیلت ذاتی نزول قرآن در ماه رمضان فضیلت‌هایی به آن افزوده شده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وی افزود: قرآن کتاب هدایت انسان‌ها در مسیر سعادت بشریت است. همه ویژگی‌های بزرگی که در ماه رمضان است به یک نسبتی در مدرسه و کلاس و تعلیم و تربیت معلم وجود دارد. اگر فضای ماه رمضان فضای دلدادگی به حق و توجه به آسمان‌ها و یاد مستندان است و یاد برادری و افطار و کنار هم قرار گرفتن است و ماه فهم و درک قرآن برای مسیر هداست است، همه این ها در حدی در مدرسه هم می‌تواند باشد و قاعدتا هست.

رئیس‌جمهور تاکید کرد: کلاس درس کلاس علم و تربیت است، تمام معلمان هم معلم‌اند و هم مربی. همه مربیان جامعه ما هستند برخی معلمان و دبیران در مدرسه محبوب هستند، محبوبیت معلمان عین هم نیست و متفاوت است. برخی خیلی محبوبیت دارند. اخلاق و لبخند و نحوه برخورد و تعامل معلم با دانش‌آموز می‌تواند تربیت‌کننده باشد.

وی یادآور شد: ما در مدرسه معلم ریاضی داشتیم، محبوب‌ترین معلم بود. یک معلم هم داشتیم تاریخ و جغرافیا درس می‌داد و محبوبیتش متوسط بود. بچه‌ها قبل از تشکیل کلاس بازی می‌کردند بحثم درباره کلاس سوم دبستان است،  یک بار معلم تاریخ چند لحظه زودتر در کلاس را باز در حین بازی بچه‌ها رسید با عصبانیت گفت چه کسی کاغذ روی زمین ریخته است؟ چوب را برداشت تمام کلاس را زد. همه کتک خوردند و نگفتند کاغذها برای چه کسی بوده است.

روحانی ادامه داد: این یک شیوه است که معلم تشخیص داده باید کلاس منظم باشد. سال بعد یک روز دیگر در کلاس همین داستان بود. معلم ریاضی رسید در را باز کرد کاغذها را دید، خم شد آنها را جمع کرد، روی میز گذاشت و گفت بچه‌ها کمی مراعات کنید. این کار تاثیرگذارتر بود کلام توام با مهربانی و مغفرت تاثیرش بیشتر است.

رئیس‌جمهور با بیان اینکه کلاس باید کلاس رحمت و مغفرت باشد، گفت:  کلاس درس می‌تواند برای معلم شب قدر باشد. اگر معلمی با رفتارش و با اخلاقش و تعلیمش فقط یک نفر را هدایت کند و اگر کلاس درسی باشد که معلم روح دانش‌آموز را به سمت خدا متحول کند این کلاس ارزش شب قدر دارد.

وی عنوان کرد: درست است که شب قدر برای ما نامشخص است و ملائک نازل می‌شوند و آن همه ثواب دارد و به اندازه کل عمر انسان است اما کلاس درس هم می‌تواند اینطوری باشد. اگر سربازی دم مرز شب را به صبح آورد و از مرز حفاظت کرد شب او از شب قدر بالاتر است. معلم هم دارد از مرزهای اخلاق کشور حفاظت می‌کند معلم خوب و وظیفه‌شناس و ایثارگر می‌تواند یک کلاس و درسش به اندازه شب قدر در پیشگاه خدا ارزش داشته باشد.

رئیس جمهور خطاب به معلمان به اشاره به اینکع اجر شما با هیچ وسیله مادی قابل جبران نیست، گفت: اگر معلمی تمام زر کشور را در اختیارش بگذارند باز هم ارزش کارش بالاتر است. اکر کسی معلم من بشود و درسی به من بیاموزد من را بنده زرخرید خود قرار داده است. ارزش کار با معیار مادی قابل مقایسه نیست. اولین معلم خداست.

وی گفت: جایگاه معلم ویژه است و شاید بهترین‌نمونه معلمان همان مرد بزرگی باشد که به یاد شهادت او روز معلم را نامگذاری کردند، علامه شهید مطهری، رجایی، باهنر و بهشتی بزرگان ما بودند. شهید مطهری جزو شخصیت‌های کم نظیر است. مطهری جزو استثناهای روحانیت و دانشگاه بود. بسیار معظم و مخلص و دلسوز  واقعا مداوم نظاره می‌کرد که کجا اشکال و شبهه وجود دارد و کجا ذهن جوانان را منحرف می‌کنند که برایش مقاله بنویسد.

روحانی با اشاره به اینکه نکات زیادی از شهید مطهری یاد گرفتم، گفت: بهترین الگو برای تمام معلمان و اساتید تلاش و فداکاری شهید مطهری است که می‌بینید کتاب‌هایش هنوز هم هدایت‌گر و روشنگر است. بعد از شهید بهشتی و مطهری جایگزین این‌ها بسیار مشکل بود بهترین عزیزان ما را حساب شده در ماه‌های اول انقلاب گرفتند.

رئیس‌جمهور تاکید کرد: ما در دولت دوازدهم بالاترین زلزله تاریخ ایران را دیددم. بزرگ‌ترین سیل تاریخ ایران را هم دیدیم. یعنی زلزله کزمانشاه با آن ریشتر مخرب که به گفته محققان در تاریخ ۱۰۰ ساله ایران چنین زلزله‌ای سابقه نداشته است. سیل فروردین هم قطعا در ۱۰۰ سال اخیر نظیر نداشته است. سابقه نداشته است که در ۲۸ استان گرفتار سیل باشیم و نمی‌دانستیم باید با کدام استاندار تماس بگیریم.

وی افزود: یک زمانی از ظهر برای گفت‌وگو با استاندارها شروع کردم که تا یک نیمه شب طول کشید. این نشان می‌دهد که درسیل و زلزله معلم باید در کنار مردم باشد، هر جایی که حادثه غیرمترقبه رخ می‌هد و مردم در چادر قرار می‌گیرند، یک چادر آن باید متعلق به آموزش و پرورش باشد.

ادامه دارد...

منبع: ایلنا

کلیدواژه: رئیس جمهور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۶۴۵۰۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربان‌تر از مادر

ایسنا/قزوین می‌گوید «معلم‌های استثنائی انتخاب شده هستند، مگر می‌شود از آنچه خداوند برایت مقدر کرده پشیمان باشی»، آری خداوند به این معلمان مأموریت داده که با عشق و صبوری به دانش‌آموزانی با شرایط خاص درس زندگی بیاموزند؛ ایسنا در این گزارش به مناسبت هفته معلم چند خطی از معلمان استثنائی نوشته است.

به رسم هر سال قصد داشتم تلفنی و یا شاید هم حضوری مصاحبه‌ای تهیه کنم و تیک انجام آن را مثل هر سوژه دیگری روی کاغذ بزنم اما انگار حس ناخودآگاهی من را به سمت دیگری صدا می‌زد، سمتی که برای قدم برداشتن به سوی آن باید طوری دندان‌هایم را روی هم بفشارم که مبادا وقتی به آن چهره معصوم با موهای طلایی و چشم‌های سبزش می‌نگرم اشک در چشمم حلقه بزند.

همان رکودر صورتی همیشگی‌ام را برمی‌دارم و عینکم را به چشمم می‌زنم، به مقصد می‌رسم و وارد مدرسه می‌شوم؛ در بدو ورود به مدرسه از آن دور دانش‌آموزی خنده‌رو که در حال پایین آمدن از پله‌هاست دستش را بالا می‌برد و با مهربانی بلند و کش‌دار می‌گوید سلام، من هم در جواب می‌گویم سلام دختر زیبا.

به گزارش ایسنا، اینجا مدرسه ابتدایی «بیاضیان» است، مدرسه‌ای که خیّر مدرسه‌سازی به نام «نجف بیاضیان» آن را در سال ۸۵ احداث کرده و هم اکنون دانش‌آموزان کم توان ذهنی، سندروم داون و بیش‌فعال در آن تحصیل می‌کنند.

گویا زنگ تفریح است و بچه‌ها یکی پس از دیگری به حیاط مدرسه می‌آیند، هر کدام نگاه و رفتارهای متفاوتی دارند، یکی پر جنب و جوش است و پله‌ها را دو تا یکی طی می‌کند، یکی آرام در پنهانی‌ترین گوشه حیاط می‌نشیند و آن یکی برای پایین آمدن از پله‌ها خودش را در آغوش گرم مادرش جای داده است.

همان‌طور که محو خنده‌های بی‌کینه این فرشتگان هستم حس می‌کنم کسی پشت سرم ایستاده وقتی برمی‌گردم دختری را می‌بینم که ماسک بر صورت دارد اما انگار چشمان درشت و مشکی‌ او یک کتاب حرف‌ دارد و فقط یک نفر باید بیاید و آن کتاب را بنویسد، سلام دادم و اسمش را پرسیدم اما دخترک بدون جواب به سمت کلاس می‌رود.

زنگ تفریح تمام می‌شود، وارد ساختمان مدرسه می‌شوم، صمیمیت و مهربانی خالصانه مدیر، کادر و معلمان این مدرسه آنقدر زیاد است که پتکی بر افکارم می‌زند و در ذهنم می‌گویم هنوز هم دنیا جای قشنگی برای زندگیست.

از راهروی مدرسه گذر می‌کنم و وارد کلاس می‌شوم معلم جوان و مهربانی در حال تدریس است، از همین آستانه در کلاس هم می‌توان متوجه صبوری و عشق در قلب او به این کودکان معصوم شد.

از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت مرا به اینجا آورد!

سمیه کیایی که معلم کودکان استثنائی است، در گفت‌وگو با ایسنا می‌گوید: از سال ۹۵ در حال تدریس در مدرسه استثنائی هستم، وقتی کنکور دادم مدرسه استثنائی دومین انتخابم در کنکور بود امید به قبولی نداشتم اما وقتی نتایج آمد بسیار خوشحالم شد، البته که اوایل خیلی دوست داشتم معلم زبان شوم اما از کنکور زبان جا ماندم و سرنوشت طوری شد که من اینجا باشم.

وی درباره تفاوت‌های دانش‌آموزان استثنایی با دانش‌آموزان عادی بیان می‌کند: در این مدرسه دانش‌آموزان بیش‌فعال، کم‌توان ذهنی، سندورم داون تحصیل می‌کنند و تفاوت این است که در مدرسه استثنایی معلم باید به صورت فردی ارتباط بگیرد و تدریس کند چراکه هر دانش‌آموز خلق‌وخوی متفاوتی دارد و با هر یک از آنان باید رفتار ویژه‌ای داشته باشیم به طور مثال دانش‌آموزان سندروم داون احساساتی هستند یا دانش‌آموزان بیش‌فعال با معلم خیلی همکاری ندارند و به یکباره حتی به بیرون از کلاس می‌روند.

این معلم در پاسخ به اینکه آیا تاکنون خسته و پشیمان شده است، خاطرنشان می‌کند: فکر کنید معلم باشید چندین ماه درس بدهید و نتیجه‌ای نگیرید چون دانش‌آموز کشش ذهنی نداره، درست سنجش نشده و یا به صورت اشتباه در مدرسه ثبت‌نام شده است، شاید گاه خسته شده باشم اما هیچ وقت پشیمان نشدم.

وی تصریح می‌کند: ارتباط با دانش‌آموزان استثنائی تأثیر مثبتی در زندگی‌ام گذاشته، من امروز آدم ۱۰ سال پیش نیستم و خیلی قوی‌تر از قبل شده‌ام، وقتی معلم مدرسه استثنائی هستی باید دانش‌آموزانت را با تمام کم و کاستی‌هایشان دوست داشته باشی و برای ادامه راه حتماً باید صبوری را سرلوحه قرار دهی.

این معلم در خصوص بهترین هدیه‌ای که روز معلم دانش‌آموزان برایش آورده‌اند می‌گوید: بهترین هدیه‌ای که روز معلم گرفتم یک شاخه گل مصنوعی پارچه‌ای بود که چهار میل روی آن خاک نشسته بود و این هدیه را از دانش‌آموزی دریافت کردم که وضعیت مالی خوبی نداشتند وقتی هم گل را برایم آورد گفت «خانم مامانم هیچی برای شما نخریده بود و من فقط همینو تونستم براتون بیارم»؛ این هدیه خیلی برای من ارزشمند است و هنوز هم آن را دارم.

فراموشی عدالت آموزشی در مدرسه استثنائی

وی درخصوص مشکلات ساختمان مدرسه استثنائی می‌گوید: مدرسه ما دو طبقه است و آسانسور ندارد و دانش‌آموزانی که معلولیت دارند هیچ وقت نمی‌توانند به طبقه بالا و سالن اجتماعات بیایند مگر اینکه پدر و مادر با سختی فرزندش را در آغوش بگیرد و به طبقه بالا بیاورد، ای کاش که مدرسه مناسب این کودکان مظلوم ساخته شود و بسته‌های حمایتی برای خانواده آنان نیز در نظر گرفته شود تا کمی بار مشکلات از دوششان برداشته شود. یکی دیگر از مشکلات نبود گفتار درمان و فیزیوتراپ است در صورتی که ما تمام تجهیزات لازم را در مدرسه داریم.

کیایی درباره یکی از خاطرات دوران فعالیت خود در مدرسه استثنائی اظهار می‌کند: روز اول کاری من بود، هیچ تجربه‌ای نداشتم صرفاً کارورزی رفته بودم اما مسئولیت کلاس نداشتم، زنگ اول همه چیز خوب پیش رفت، زنگ دوم یکی از دانش‌آموزان روی زمین افتاد و تشنج شدید کرد، ترسیده بودم که باید چه کنم فقط به پهلو او را خواباندم، پارچه‌ای لای دندان او گذاشتم و پس از رد شدن تشنج او را بردم و دست و صورتش رو شستم و مواجهه با این اتفاق در اولین روز کاری موجب قوی‌تر شدن من در این راه شد.

وی در پایان بیان می‌کند: معتقدم معلم‌های استثنایی انتخاب شده هستند چراکه خداوند فرشتگانی را به ما سپرده‌ بنابراین تدریس به این دانش‌آموزان برای من جایگاه والایی دارد.

به کلاس دیگری می‌روم، در این کلاس تقریباً ۱۰ دانش آموز حضور دارند، یکی با کتاب درسی‌اش مشغول است، آن یکی بازیگوشی می‌کند و حواسش به رکودر صورتی در دست من است.

تدریس در مدرسه استثنایی را به هرکاری ترجیح می‌دهم

زینت نعمتی‌فر که نیمی از عمر خود را در راه تدریس به کودکان استثنائی گذرانده است و امسال بازنشسته می‌شود در گفت‌وگو با ایسنا اظهار می‌کند: زمانی که کنکور دادم هیچ شناختی نسبت به مدرسه استثنائی نداشتم، در این رشته قبول و مشغول تدریس شدم حتی اگر پیشنهاد تدریس در مدرسه عادی داشته باشم هرگز قبول نمی‌کنم و این دانش‌آموزان را رها نخواهم کرد چراکه وابستگی عمیقی به این کودکان معصوم دارم.

وی می‌گوید: هیچ وقت از تدریس در مدرسه استثنائی خسته و پشیمان نشدم و همیشه برای ارتباط با این دانش‌آموزان انرژی دارم و به طور کلی هم در محیط این مدرسه روابطه عاطفی عمیقی بین معلم و دانش‌آموز جاری است.

نعمتی‌فر خاطرنشان می‌کند: همیشه سعی کرده‌ام با دانش آموزانم رابطه عمیق و همراه با مهربانی برقرار کنم و به حدی به آنان وابسته هستم که اگر در مورد مشکلی در خانواده دانش‌آموزم مطلع شوم تمام فکرم درگیر او خواهد شد طوری که انگار از یک خانواده هستیم.

وقتی سؤال می‌کنم بهترین هدیه‌ای که از دانش‌آموزان دریافت کردید چه هدیه‌ای بود؟ پیش از اینکه معلم بخواهد پاسخم را دهد از انتهای کلای دانش‌آموزی که روی ویلچر نشسته، نگاهش را از من می‌دزد و بلند می‌گوید «خانم هدیه من تو راهه».

نعمتی‌فر هم در پاسخ می‌گوید: لبخند بر لبان دانش‌آموزان برای من بهترین هدیه است و هیچ هدیه‌ای جز حال خوب آنان من را خوشحال نمی‌کند چراکه از صمیم قلبم دوستشان دارم و این دوست داشتن تا حدی است که وصف آن در جمله نمی‌گنجد.

وی در خصوص کمبودهای مدارس استثنائی اظهار می‌کند: این دانش‌آموزان نیاز به روابط اجتماعی و آموزش مهارت‌های اجتماعی بیشتری دارند اما متأسفانه زمان کمی برای آموزش‌های مهارتی در نظر گرفته شده درصورتی‌که باید بر افزایش مهارت‌های این دانش‌آموزان تمرکز شود تا بتوانند فعالیت‌های روزمره خود را به تنهایی انجام دهند.

این معلم در پایان بیان می‌کند: خوشبختانه مدیر توانمند مدرسه ما امسال اتاق مهارتی در این مدرسه آماده کرده است تا دانش‌آموزان با حضور در این اتاق بتوانند مهارت آموزی‌هایی چون اتو و جمع کردن لباس، شستن ظرف، غذا درست کردن و مواردی از این دست را یاد بگیرند.

پس از پایان مصاحبه چشمم به دانش‌آموزی که در انتهای کلاس کنار پنجره تنها نشسته است می‌افتد، همان دانش‌آموز با چشمان مشکی است که چند دقیقه پیش‌تر در حیاط مدرسه دیده بودم، به آرامی از معلم می‌پرسم اسم آن دانش‌آموز چیست می‌گوید اسمش شهرزاد است و به دلیل مشکل ذهنی که دارد ترجیح می‌دهد همیشه تنها بشیند و کم پیش می‌آید با کسی صحبت کند.

در چشمان دخترک خیره می‌شوم و چشمانم را می‌بندم و در خیالم شهرزاد را در قامت معلمی می‌بینم که در همین کلاس برای دانش‌آموزانش قصه می‌گوید، آری با صبوری و با فداکاری قصه شادی، قصه آزادی و قصه آدمیزادی را برای دانش‌آموزانش می‌گوید.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • مشق الفبای زندگی در آغوشی شاید مهربان‌تر از مادر
  • چالش کلاس‌های پرتراکم؛ از سردرگمی تا توقعات نابجا از معلمان
  • چالش کلاس‌های پرتراکم؛ از سردرگمی تا توقعات نابه‌جا از معلمان
  • نقاشی شاهکار معلم ژاپنی روی تخته سیاه کلاس
  • دانش آموزان دیجیتالی، کلافه از امر و نهی ها
  • خلاقیت در شیوه‌های آموزشی در کلاس درس یک معلم قمی
  • نقش مهم آموزش و پرورش در هویت بخشی به نسل نوجوان و جوان
  • کلاس‌های تخریبی دانش‌آموزان و معلمان را عذاب می‌دهد
  • خبر مهم برای معلمان غیردولتی؛‌ کاهش محسوس ساعات کاری در هفته با بیمه کامل
  • تبریک ویژه روز معلم در بخش خبری صداوسیمای آذربایجان غربی